کهنه پرست دوستدار اوضاع واحوال و آداب قدیم، مرتجع ادامه... دوستدار اوضاع واحوال و آداب قدیم، مرتجع تصویر کهنه پرست فرهنگ فارسی عمید
کهنه پرست (تَ کُ) کهنه پرستنده. طرفدار آداب و سنن قدیم. مرتجع. (فرهنگ فارسی معین) ادامه... کهنه پرستنده. طرفدار آداب و سنن قدیم. مرتجع. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا
کهنه پرست طرفدار آداب و سنن قدیم مرتجع ادامه... طرفدار آداب و سنن قدیم مرتجع تصویر کهنه پرست فرهنگ لغت هوشیار